ferveney
وقتی که چترت خداست بگذار باران سرنوشت هر چه میخواد ببارد ...
سخته درسم رسيده وقت رفتن سر امتحانی كه ميدونم تهش ردم حس ميكردم حرفای استاد با خرخوناشه اونجا بود كه فهميدم اين قصه اولاشه وقت امتحانو ريدن به برگمه تو خودت ميدونی كه ريدم الكی جو نده حرفای خانوادمم كه نمک زخممه تنها دلخوشيمم ترم های بعدمه و باز منمو حسرت يه نمره ی بيست كه استاد بنويسه گوشه ی ليست ميدوني چند بار افتادم برای يه درس بگذريم ديگه بيست گرفتنشم برام مهم نيست تو كه ميدونستی دانشجوی ترم آخرتم بگو با من چرا د اخه نوکرتم....
نظرات شما عزیزان: